شاهو حسینی*
چکیدە:
بدون تردید نمیتوان از امر سیاسی و تبار آن در میان ملت کرد در ایران سخنی
بەمیان آورد، اما زمینەها و عوامل تاثیرگذار برآن را بررسی نکرد، شاید بتوان گفت کە
کمتر پدیدەای درسدە بیستم بە اندازە دیکتاتوری، تلاش برای استحالە، هویت و سوژەزدایی،
برساختن، ابژەکردن و ذوب کردن کردهابە مثابە یک ملت درهویتی بەنام ایرانی و بەکام
فارس برای کردهامصیبت بار بودە، روندی کە محصول روبەرو شدن ظاهری و فورمالیتە
"ایران" با مدرنیته و واکنش بە تحقیر وتضعیف این "ایران" در
تقابلات فرهنگی، سیاسی و نظامی از دورە حکومت قاجار بەبعد و تلاش برای مدرنیزاسیون
ایران جهت دستیابی مجدد بە سروری و سیادت برباد رفتە سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و
فرهنگی بود. تلاش های نخبگان ابزاری و فکری ایرانی برای نوسازی در نهایت زمینەهای
لازم را برای ظهور حکومت رضاشاه فراهم کرد، دولتی شبەمطلقە و شبە مدرن کە درصدد
یکدست کردن عینی و ذهنی "ایران" بود. در ایران، مدرنیتە گزینشی و دولتی
منجر بە قبضە قدرت سیاسی، شکلگیری نظامی دیکتاتوری، سوژەزدایی از فرد و جامعە،
استحالە اقلیتهای ملی در هویت برساختە حکومتی و در نتیجە شکلگیری گسلهای منازعات
فعال گردید، گسلهایی کە حول آنها اندیشەو ایدئولوژیهایی درتقابل باحکومت شکلگرفتند،
یکی ازاین گسلها گسلمنازعە هویتیاقلیتهاملی بود. بەعبارتیدیگر تاریخ ملیتها در
ایران از یک سو تاریخ ابژکتویتە و برساختەشدن
بود، روندی کە در آن از یک سو نهاد حکومت بەعنوان سوژەای مستقل از جامعە درصدد
برساختن ابژەای از فرد و جامعە مطابق اندیشە و ایدئولوژی خود بود، از سوی دیگر
مبارزەدر مقابل نظام سیاسی حاکم بر ایران کە بر تکثرگرایی و ابژەزدایی تاکید میکرد.
در این میان کردها اولین اقلیت ملی بودند کە با تاکید بر سوژگی و استقلال در تفکر،
اندیشە و مظاهر عینی ملی خویش همچون زبان و فرهنگ خود بە تقابل با استحالە رضاشاهی
برخواست.
کلید واژە: تبارشناسی، امر سیاسی ، سوژە، ابژە ، دمکراسی، تکثرگرایی،
کردستانhttp://politeiajournal.com/wp-content/uploads/2019/01/Politeia-2-Farsi-3.pdf?fbclid=IwAR1KJxPe0suem2PaYYmWPyk0siM6quH-3u7ypHEglHGa48xQlMnnJm17Pkk