۱۴۰۲ تیر ۲۰, سه‌شنبه

دیکتاتوری، خون، آزادی

 

شاهو حسینی


 

بدون تردید تنها نسبت و نقطە اتصال دیکتاتوری و آزادی خون هست، اما این اتصال نه برای تجمیع، ادغام یا استحالە یکی‌در دیگری کە برای انفصال‌از یکدیگر، برای گذار از یکی به دیگری است. دیکتاتورها خون می‌گیرند، خون می‌ریزند و خون می‌ستانند برای تداوم استثمار، استحمار و استعمار انسانها، اما در نقطه مقابل آزادی خون می‌گیرد برای رهایی، برای گسست از بردگی و مطیع بودن. دیکتاتوری در این روند بود است، خون نابود و آزادی نتیجە، اینجا دیگر ادغامی شکل‌نمی‌گیرد، بلکە نتیجەای از این تضاد و گسست حاصل می‌شود. در ایران دیکتاتوری جمهوری اسلامی از همان فردای شکل‌گیری و مصادرە انقلاب مردم، دست بە خون مردم و جوانان بردە و آغازین این دست‌برد از کردستان شروع شد.

 

کردستان، آزادی و نفی دیگر بودگی

کردستان نە بەمثابە یک جغرافیا و ژئوپلتیک کە بە مثابە یک اندیشە، ذهن و منتالیتە محصول دو روند دگردیسی بودە، ابتدا دگردیسی سلبی کە آن بودی نیستم کە تو من را در آن فرم دادەای و دیگری ایجابی کە من آن بودی هستم کە خودم بەدان فرم دادەام، این دو دگردیسی در واقع نتیجەاش چیزی جز آزادی و آزادیخواهی در کردستان نیست. بە همی دلیل است، کە جمهوری اسلامی ر کردستان مماشاتی با آزادیخواهی، جان جوانان و خون جوانان ندارد. جمهوری اسلامی بانی ایدئولوژی ابژە پرور، فرم دهندە بە انسان بە مثابە موجودی مطیع، رام و دست‌پروردە می‌باشد کە هدفش برساختن انسانی مطیع و گوش بە فرمان اوامر و فرامین باشد، هیچ‌گونە اعتمادی بە عقل انسانی ندارد و هیچ‌گونە مشروعیتی برای تعقل، تدبر عقلانی و در نتیجە انسانی مستقل از آنچە کە او طراحی کردە قائل نیست، در نقطەمقابل این ایدئولوژی اما گفتمان ناسیونالیسم کردی قرار دارد کە گفتمانی آزادیخواە است و حول دال مرکزی آزادی، انسان بە مثابە فاعل‌شناسا و وجودی مستقل فرم گرفتە، این تقابل بدون تردید تقابلی خونین است، یکی خون می‌ستاند برای رام پروری و دیگری خون می‌گیرد برای رهایی.

بدون تردید شهدای خیزش ژینا در کردستان، شورشیان ملی‌گرایی هستند کە در تقابل با دیکتاتوری و گردن نهادن بە فرامین و اوامر ضد بشری جمهوری اسلامی، خواهان آزادی و رهایی هستند. نفی مهمترین حلقە اتصال جوانان بە انقلاب ژیناست. نفی دیگربودگی، اسارت، حقارت و جذب آزادی، رهایی و استقلال بودن.

مێژووی کورد

 جگە لە مێژووی کورد هیچ مێژوویەک لە ئێران بوونی نیە