شاهو حسینی
بدون تردید تنها نسبت و نقطە اتصال
دیکتاتوری و آزادی خون هست، اما این اتصال نه برای تجمیع، ادغام یا استحالە یکیدر
دیگری کە برای انفصالاز یکدیگر، برای گذار از یکی به دیگری است. دیکتاتورها خون
میگیرند، خون میریزند و خون میستانند برای تداوم استثمار، استحمار و استعمار
انسانها، اما در نقطه مقابل آزادی خون میگیرد برای رهایی، برای گسست از بردگی و
مطیع بودن. دیکتاتوری در این روند بود است، خون نابود و آزادی نتیجە، اینجا دیگر
ادغامی شکلنمیگیرد، بلکە نتیجەای از این تضاد و گسست حاصل میشود. در ایران
دیکتاتوری جمهوری اسلامی از همان فردای شکلگیری و مصادرە انقلاب مردم، دست بە خون
مردم و جوانان بردە و آغازین این دستبرد از کردستان شروع شد.
کردستان، آزادی و نفی دیگر بودگی
کردستان نە بەمثابە یک جغرافیا و
ژئوپلتیک کە بە مثابە یک اندیشە، ذهن و منتالیتە محصول دو روند دگردیسی بودە، ابتدا
دگردیسی سلبی کە آن بودی نیستم کە تو من را در آن فرم دادەای و دیگری ایجابی کە من
آن بودی هستم کە خودم بەدان فرم دادەام، این دو دگردیسی در واقع نتیجەاش چیزی جز
آزادی و آزادیخواهی در کردستان نیست. بە همی دلیل است، کە جمهوری اسلامی ر کردستان
مماشاتی با آزادیخواهی، جان جوانان و خون جوانان ندارد. جمهوری اسلامی بانی
ایدئولوژی ابژە پرور، فرم دهندە بە انسان بە مثابە موجودی مطیع، رام و دستپروردە
میباشد کە هدفش برساختن انسانی مطیع و گوش بە فرمان اوامر و فرامین باشد، هیچگونە
اعتمادی بە عقل انسانی ندارد و هیچگونە مشروعیتی برای تعقل، تدبر عقلانی و در
نتیجە انسانی مستقل از آنچە کە او طراحی کردە قائل نیست، در نقطەمقابل این
ایدئولوژی اما گفتمان ناسیونالیسم کردی قرار دارد کە گفتمانی آزادیخواە است و حول
دال مرکزی آزادی، انسان بە مثابە فاعلشناسا و وجودی مستقل فرم گرفتە، این تقابل
بدون تردید تقابلی خونین است، یکی خون میستاند برای رام پروری و دیگری خون میگیرد
برای رهایی.
بدون تردید شهدای خیزش ژینا در
کردستان، شورشیان ملیگرایی هستند کە در تقابل با دیکتاتوری و گردن نهادن بە
فرامین و اوامر ضد بشری جمهوری اسلامی، خواهان آزادی و رهایی هستند. نفی مهمترین
حلقە اتصال جوانان بە انقلاب ژیناست. نفی دیگربودگی، اسارت، حقارت و جذب آزادی،
رهایی و استقلال بودن.